آینا جونمآینا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
بابا داود منبابا داود من، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامان مریم منمامان مریم من، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
آشنایی من و عشقمآشنایی من و عشقم، تا این لحظه: 18 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات آینا گلی

آینا و کیانا

اینجا آینا گلی 20روزشه و دوستش کیانا خانم 72 روزشه کیانا 52 روز از آینا بزرگتره...امیدوارم هروقت بزرگ هم شدن دوستهای خوبی واسه هم بشن...دوستتون داریم نفس ها... ...
29 آذر 1393

آینای من،خوش اومدی

من 5 صبح از خواب بیدار شدم بدون هیچ استرس و دلهره...حسابی به خودم رسیدم چون از شلختگی و بی حال بودن بدم میاد بابایی ت رو بیدار کردم و حدودایه ساعت 6 راه افتادیم سمت رشت در ضمن مامانی و بابایی و خاله مطهره هم با ما بودن و همچنین خاله حمیده(خاله ی بنده) ...حدودایه 7/30رسیدیم بیمارستان ولیعصر و بابا داود کارهارو انجام داد ولی حدود 2 ساعت طول کشید تا خانم دکتر بیاد و من دیگه کم کم داشتم دلهره پیدا میکردم وقتی داشتم میرفتم اتاق عمل بغض گلوم رو گرفته بود و چشام پر ازاشک؛نمیدونم چرا یهو غصه م گرفت ولی وقتی بابایی ت رو دیدم شجاع شدم وبه خودم گفتم یه عمل ساده ست؛زود تموم میشه خلاصه آینا گلی ساعت 10/30صبح بدنیا اومد...خیلی ناز بود ...سفید و خوش...
23 آذر 1393

9ماه تمام شد

چجوری 9 ماه تموم شد احساس میکنم هنوز امادگیش رو ندارم منی که این همه لحظه شماری میکردم زودتر دخترمو بغل کنم!!!!!!! الان از خودم میپرسم مریم خانم یعنی این قدر بزرگ شدی که بخوای یه موجود کوچولو رو پرورش بدی؟؟؟ یکی که مایه ی سر بلندیت بشه.واقعا چه روزایی در انتضارمه نمیدونم؟ امروز از ساعت 6 که بیدارم تمام وجودم استرسه گاهی به لبخندش فکر میکنم واز استرس خالی میشم ولی باز... نمیدونم چطور باید حسم رو بنویسم خیلی سخته حس مادر شدن رو گفت میدونم از چهار روز دیگه ساعت 7 همه ی زندگیم قراره عوض بشه به داود میگم امروز اخرین روزیه که فقط خانم خونم از فردا  مامان خونه هم بهش اضافه میشه.  میدونید حس عجیبی دارم میدونم ...
5 آذر 1393

چهارمین سالگرد ازدواجمون

هروز با شوق ديدنت چشم ميگشايم و وقتي تو را در كنارم ميبينم دوست دارم بارها و بارها در برابر معبود زانو بزنم و سجده شكر كنم كه چون تويي را به من هديه داد باتو بودن برايم بهترين لحظات زندگي است ومن وجود پر مهر و سرشار از عشق تو را در كاشانه قلبم به وضوح ميبينم ومي دانم با تو ميشود به خدا رسيد سالگرد ازدواجمان مبارك بر هر دومان... بر من مباد بي توماندن بي توبودن بي تو خفتن بي تو رفتن... ایشاالله سال بعد سه تایی میریم بیرون واسه سالگرد ازدواجمون وکلی خوش میگذرونیم عکس هاش رو هم سر فرصت میذارم؛ایشاالله کسی نبود ازمون عکس بگیره ، من از بابایی عکس گرفتم،بابایی از من آینا خانم هم قراره 19 روز دیگه به دنیا بیاد؛من و بابات که د...
20 آبان 1393

اتاق گل دخترم

سلام دختر نازم وسایل اتاقت رو چیدیم البته تخت هنوز نرسیده...شرکت آپادانا خیلی بدقولی کرد...فک کنم بعداز به دنیا اومدنت تخت برسه که بعدا هروقت رسید عکسش رو میذارم        زنبور های اتاقت که با چه مشقتی چسبوندیمش...یکم سخت بود   سرویس زنبوری آپادانا       بالاخره تخت شما هم رسید ولی الان آینا خانم بدنیا اومده و تقریبا 25 روزشه   ...
14 آبان 1393