جشن دندونی دخترم
عزیز دل مامان سلام
بیست شهریور برات جشن دندونی گرفتم
از هفته ی قبلش که مادر جونی(مامان خودم) زحمت همه ی کارها رو کشید؛خاله جون مطهره هم با خاله اکرم(دوست مهربون خودم) زحمت کشید و خونه رو تزیین کردن
ایشاالله برای مادرجونی بتونیم جبران کنیم و همینطور برای عروسی خاله اکرم و خواهر خوبم مطهره جونم
جشن خوبی بود ولی از اونجایی که شما تا ساعت 4 بیدار موندی و بارسیدن مهمونا شما هم خوابت برد،به زور یک ساعت بعد بیدارت کردیم و کلی نق نقو بودی و عصبانی
ولی بارفتن مهمونا کلا از این رو به اون رو شدی و حالت خوب شد ومعلوم شد شلوغی کلافت کرده بود
ایشاالله که امسال واسه تولدت جبران کنی و خوش اخلاق باشی...از همه ی کسایی که دعوت مارو قبول کردن و اومدن،تشکر میکنم
ایشاالله توی شادی هاشون جبران کنیم
________________________________________________
پ ن1:
کادوهای جشن دندونیت اکثرا پول بود که گذاشتیم توی حسابت
یه النگو هم از طرف مادرجونی و پدرجونی و دایی جون...ممنون از شما
یه بارونی خیلی شیک و شلوار از طرف خاله مطهره...مرسی خاله جونم که همیشه چیزهای خوشگل واسم میخری
و یه عروسک از طرف سمیه جون(دوستم)
عزیز دلم؛عکس ها زیاد مناسب نبودن که اینجا بذارم
حالا سه تاش رو تونستن بذارم