یه روز خوب با فامیلهای بابایی
بفرمایید ادامه...
اولی ...مامان مریم خودمه
منم بغل عمه مریم هستم
آیناگلی و معصومه جون و ماهان جون
اولین نفر مامان مریم منه،آیناگلی بغل عمه مریم...این کنار مرجان جون و روبروش ماهان جون
آیناگلی و عمه مریم
عمو محمد>>>شوهر عمه مریم....عموی مهربون اون روز حسابی زحمت کباب درست کردن رو کشید
این حاج خانوم هم مامان بزرگ مهربون باباداود هستش...یه مادربزرگ دل زنده...یه مادربزرگی که پایه ی همه ی خوراکی خوردن با ما هست مخصوصا چیپس و پفک
آخه مادربزرگ به این باحالی داریم؟؟؟نه توروخدا داریم؟؟؟
بابا داود که عاشقشه...چون وقتی باباداود کوچولو بود خیلی پیششون میموند...مثل خودت که الان پیش مامانی میمونی و باهاشون عادت کردی
خلاصه این مامان بزرگ و بابابزرگ ها برکت زندگی ما هستن
و دوباره آیناگلی بغل ماهان جون ...عمو یاسر شوهر خاله مرجانه...و مامان سیما
آیناگلی بغل عمو یاسر و خاله مرجانه......ایشاالله خوشبخت شید عزیزان
آی خداااااااااااا جون...............لپم
و در آخر هم خودم