اولین مسافرت منو بابایی با عشقمون
سلام فدات شم که اینقدر خانم وماهی و روز به روز داری زرنگ تر میشی
واسه تعطیلات 22 بهمن تصمیم گرفتیم بریم کرج خونه ی عموها...این اولین مسافرت شما بود...جالبه کل راه رو خواب بودی و به زور بیدارت میکردیم تا بهت شیر بدم.....خوشخواب...اونجا یکم لجبازی کردی ولی دست خودت نبود چون نفخ میکردی و بخاطر همین اذیت میشدی ...منم کلی غصه میخوردم
ولی خبر خوب این بود که بعداز اینکه از کرج برگشتیم،نفخ شما به کلی از بین رفت و دیگه از اون گریه های وحشتناک نکردی...اینم عکست خونه ی عمو مهدی و لباسی که زنعمو سحر جون خریده...البته زیاد معلوم نیست توی عکس ولی کلاه خیلی نازی داشت که الان روی سر شما هست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی