آینا جونمآینا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
بابا داود منبابا داود من، تا این لحظه: 39 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
مامان مریم منمامان مریم من، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره
آشنایی من و عشقمآشنایی من و عشقم، تا این لحظه: 18 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات آینا گلی

اولین مسافرت منو بابایی با عشقمون

1393/12/10 10:8
نویسنده : مامان مریم
166 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فدات شم که اینقدر خانم وماهی و روز به روز داری زرنگ تر میشی

واسه تعطیلات 22 بهمن تصمیم گرفتیم بریم کرج خونه ی عموها...این اولین مسافرت شما بود...جالبه کل راه رو خواب بودی و به زور بیدارت میکردیم تا بهت شیر بدم.....خوشخواب...اونجا یکم لجبازی کردی ولی دست خودت نبود چون نفخ میکردی و بخاطر همین اذیت میشدی ...منم کلی غصه میخوردم

ولی خبر خوب این بود که بعداز اینکه از کرج برگشتیم،نفخ شما به کلی از بین رفت و دیگه از اون گریه های وحشتناک نکردی...اینم عکست خونه ی عمو مهدی و لباسی که زنعمو سحر جون خریده...البته زیاد معلوم نیست توی عکس ولی کلاه خیلی نازی داشت که الان روی سر شما هست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)