آینای 5 ماهه
5ماه مثل برق که دروغه ولی یه چیزی مثل برق گذشت
این ماهای آینا جزء بهترین ماهاست. عاشق پنکه سقفی و آویز اتاق خاله مطهره ست تو اوج گریه هم که باشه اینارو میبینه آروم میشه...یاد گرفته برمیگرده...البته تقریبا دوهفته ست یادگرفته ولی الان سریعتر شده
. صبح ها که زود بیذار میشه وکلی غر میزنه وبازی میکنه که منم بلندشم...حتی جمعه ها که تنها تعطیلی من و باباش هست
دیگه راست راستکی مامان شدم خدایا شکرتتتتتتتتتتت
ایشاالله هرکی آرزوی نی نی داره زود زود بهش برسه
حالا از سختیاش بگم که همچنان خواب شب ندارم البته تعداد دفعات بیدار شدنم خیلی کمتر شده ولی بازم همون یه بارش هم سخته و خیلی سخته. این قدر انرژیم و وقتم رو میگیره که دیگه نمیرسم غذا درست کنم هر روز خونه ی مامان خودم هستم و تمام زندگیم شده آینا خانم به خاطر این موضوع از همسرم عذر میخوام....فقط بعضی از شبها اونم مثلا هفته ای یه شب شام درست و حسابی درست میکنم...اعتراف کردم همسرم...ممنون که خم به ابرو نمیاری
و همین جا از مامان مهربون خودم که هم زحمت میکشه و آینارو نگه میداره و هم اکثر نهارو شام ها رو مزاحمش هستیم تشکر میکنم...خیلی ماهی مامان جووووووووووون
خدا رو شکر روزای واقعا خوبی رو دارم و از همسرمهربونم بابت همه چیز تشکر میکنم